مثلث + مربع = 4
مثلث + دایره = 5
مربع + دایره = 6
مقدار مثلث و مربع و دایره را بدست آورید.
برای دیدن جواب، ادامه ی مطلب را بزنید
مثلث + مربع = 4
مثلث + دایره = 5
مربع + دایره = 6
مقدار مثلث و مربع و دایره را بدست آورید.
برای دیدن جواب، ادامه ی مطلب را بزنید
در زمان های دور پادشاه جوانی به شهری حکومت می کرد. در یکی از روزها او و
همراهانش برای شکار به دشتی بزرگ رفتند. بعد از مدتی در کنار درختی، مردی پیر
از او پرسید «: پسرم می توانی به من کمک کنی ؟»جوان عصبانی شد و گفت:«
چطور جرأت می کنی از پادشاه این شهر درخواست کمک کنی؟ زود از من طلب
بخشش کن .» پیرمرد هم با درماندگی و پریشانی از او عذرخواهی کرد و به راهش ادامه
داد. پادشاه مغرور هم به قصر خود برگشت. شب پادشاه در خواب دید که در آتش
میسوزد و پیرمرد هم در آ ن هیزم می ریزد و به او میخندد. صبح روز فردا او فهمید کار
بسیار اشتباهی انجام داده است. به همراهانش دستور داد تا آن پیرمرد را پیدا کنند و
نزد او بیاورند. او را برای پادشاه آوردند و جوان از او عذر خواهی کرد و پول زیادی را به پیرمرد بخشید.
پیرمرد از او تشکر کرد و گفت :«من در آخر عمرم هستم و نمی توانم از تمام این پول
استفاده کنم پس بهتر است تمام آ ن راه به فقیران بدهم. پادشاه از حرف او خوشش آ مد
و به او پول بیشتری داد و او را به خانه اش بدرقه کرد. و از آن بعد پادشاه زندگی
بهتری را گذراند.
نویسنده : صالح حبیبی راد
برفخانه طزر جان یزد 11-3-1400 دره ی لا زردرین یزد 04-04-1400
این تصویر، تولد من در 17 فروردین 1400 است و آن روز ماجراهایی دارد.
عصر بود که من از اتاقم بیرون آمدم و خانواده ام من را با کیکی که مادرم درست کرده بود سوپرایز کردند. بعد هدیه ها و کیک خوردن تصمیم گرفتیم بریم در کوچه پس کوچه های قدیمی شهر یزد قدم بزنیم و من برای مسابقه عکاسی عکس بگیرم.در قنات ، در مهمانسرا و مکان های بسیار زیبای دیگر.
این برنامه بهترین برای انیمیشن سازی ساده است که من چند بار با این برنامه انیمیشن ساختم و بسیار راضی بودم . ما میتوانیم مثل این تصویر پایین بازیگران انیمیشن را کمی حرکت دهیم و عکس بگیریم. این برنامه همه ی عکس ها سریع نشان میدهد و میگذرد و مانند یک فیلم میشود:
سالی نو، روزی نو
یک روز با صفا است آدم آزاد و رها است
رفت روزهای قدیمی پیش اقوام صمیمی
شاد باش و چو گل باش سالم بمانی ای کاش
بیا با هم بخندیم در غم را ببندیم
سال جدید شروع کرد خورشید نو طلوع کرد
دنیای با رفاقت سالی جدید و راحت
نمیخواهم زمانی شاد و خندان نمانی
روزی پر از شاپرک سال نو هم مبارک
شاعر: صالح حبیبی راد
این مجموعه کتاب خاطرات پسری به نام گرگ هفلی است که با برادر بزرگترش و برادر کوچکترش و پدر و مادر خود در هر جلد ماجرا های جذاب و متفاوتی را پشت سر میگذارند. این مجموعه 17 جلد دارد که من به به شخصه این کتاب را بسیار دوست دارم و همه ی جلد های آن را خریده ام و خوانده ام. این کتاب با تصویر های زیاد و زیبای خود بهتر و عالی تر شده است. من حتما این کتاب را به همه توصیه میکنم. این کتاب ها نوشته ی جف کینی است که در نشر های دیگر با نام های یک بی عرضه و یک بچه لاغر مردنی معرفی و ترجمه شده است.
من میگم: سلام به رویت تو میگی: شپش تو مویت
من میگم: هوا چه خوبه تو میگی: انگار غروبه
من میگم: بریم به بیرون تو میگی: من هستم گریون
من میگم: بریم به بازی؟ تو میگی: ابرهای گازی
من میگم: صدات قشنگه تو میگی: شلوارم تنگه
من میگم: دارم ارادت تو میگی: هستم ناراحت
من میگم: چرا بی حالی تو میگی: نیستم من عالی
من میگم: من دیگه رفتم تو میگی: منم که خستم
من میگم: خدانگهدار تو میگی: برو تو دیوار
شاعر: صالح حبیبی راد